خلاصه داستان: نوح مجبور است شهر ، دوست پسر و دوستان خود را پشت سر بگذارد و به عمارت شوهر ثروتمند جدید مادرش منتقل شود. در آنجا او با نیک ، ناپدری جدیدش ملاقات می کند. آنها دیوانه وار عاشق می شوند.
خلاصه داستان: علی رغم تلاش والدینشان برای جدا کردن آنها ، عشق نوح و نیک ناگسستنی به نظر می رسد. با این حال ، کار و کالج زندگی خود را به روابط جدید باز می کند.
خلاصه داستان: یک دختر 18 ساله به همراه مادر و ناپدری ثروتمند از آمریکا به لندن منتقل می شود. او با ناپدری خود ملاقات می کند ، و با وجود تلاش های آنها ، یک جذابیت جذاب می شود. غافل از پدر و مادر او پس از آزادی از روابط عمومی ، او را ردیابی می کند