خلاصه داستان: نجات غریق فداکار، میچ بوکانون، با یک سرباز جدید وحشی سر به سر می برد، زیرا آنها نقشه جنایتکارانه ای را کشف می کنند که آینده خلیج را تهدید می کند.
خلاصه داستان: لیانگ در حالی که به جرم قتل یک رئیس باند ، حكم زندان را به عهده دارد ، پسری را كه بهزیستی می شود ، به دنیا می آورد. 30 سال بعد ، لیانگ از زندان آزاد می شود ، و این باند کور AH GUI را می فرستد تا به عنوان پسر نابینا لیانگ به عنوان پسر کور باشد تا او بتواند کله بزند ...