خلاصه داستان: ماریو سوارز هنرمند چهل و چند ساله تانگو است که همسرش لورا او را ترک کرده است. او آپارتمانش را ترک می کند و شروع به تهیه فیلمی درباره تانگو می کند.
خلاصه داستان: ننه و آنجل و همدستشان کوئروو در سال 1965 در بوئنوس آیرس در یک سرقت از بانک شرکت می کنند، سپس در حالی که باند از هم می پاشد از پلیس در اروگوئه پنهان می شوند.
خلاصه داستان: پس از مرگ پدرشان، خواهران دور افتاده به ثروت پنهان او برخورد می کنند و آنها را مجبور می کنند تصمیم بگیرند که آیا پول را نگه دارند یا کار درست را انجام دهند.
خلاصه داستان: ارنستو گوارا د لا سرنا، معروف به چه، به همراه دوستش آلبرتو گرانادو، تصمیم می گیرند یک سفر جاده ای در سراسر آمریکای جنوبی داشته باشند. تجربیات او در سفر او را متحول می کند.
خلاصه داستان: ناتالیا نوزده ساله نوزده ساله ای است که با اکراه به خانه برمی گردد تا با پدر در حال مرگش خداحافظی کند. با این حال، هنگامی که او با خواهر و دوستانش ملاقات می کند، تصمیم می گیرد در عوض به جنگل سفر کند تا گیاه عرفانی را پیدا کند.
خلاصه داستان: لورا، یک زن اسپانیایی ساکن بوئنوس آیرس، به همراه دو فرزندش برای شرکت در مراسم عروسی خواهرش به زادگاهش در خارج از مادرید برمی گردد. با این حال، این سفر با اتفاقات غیرمنتظره ای که اسرار را آشکار می کند ناراحت می شود.