خلاصه داستان: در حومه ریودوژانیرو، جاردیم گراماچو، بزرگترین محل دفن زباله جهان قرار دارد، جایی که مردان و زنان برای امرار معاش، زباله ها را غربال می کنند. هنرمند Vik Muniz پرتره هایی از کارگران تهیه می کند و در مورد زندگی آنها می آموزد.
خلاصه داستان: کلارا، 65 ساله، زندگی خود را با خانواده و دوستانش به بهترین شکل می گذراند. یک شرکت ساختمانی کانکس او را در کنار اقیانوس در رسیف میخواهد، زیرا آنها قبلاً همه چیزهای دیگر را در ساختمان 3 طبقه خریداری کردهاند. کلارا میمونه
خلاصه داستان: یک کالیدوسکوپ مدرن و شیک از عشق و روابط به هم پیوسته که شخصیتهای شهرها و کشورهای مختلف را در داستانی زنده، پر تعلیق و عمیقاً تکاندهنده از زندگی عاشقانه در قرن بیست و یکم به هم پیوند میدهد.
خلاصه داستان: متل Destino در زیر آسمان سوزان کنار جاده ای در ساحل Ceará صحنه بازی های خطرناک میل، قدرت و خشونت است. یک شب، ورود هرالدوی جوان به طور قطع زندگی روزمره آن مکان را متحول می کند.