خلاصه داستان: الخاندرو جودوروفسکی، فیلمساز سوررئالیست، داستان خود را در جوانی تعریف می کند که در شیلی شاعر می شود، با هنرمندان دیگر دوست می شود و خود را از محدودیت های دوران جوانی رها می کند.
خلاصه داستان: یک بازرس پابلو نرودا شاعر شیلیایی برنده جایزه نوبل را که در اواخر دهه 1940 به دلیل پیوستن به حزب کمونیست در کشور خود فراری می شود، تعقیب می کند.
خلاصه داستان: در یک شهر کوچک در شیلی، پسر یک زوج ریشه کن شده که توسط پدری کمونیست سختگیر و مادری مهربان اما ضعیف تشکیل شدهاند، سعی میکند راه خود را در جامعهای که ریشه یهودی-اوکراینی آنها را درک نمیکند، هموار کند.
خلاصه داستان: پس از ترور پرزیدنت جان اف کندی، بانوی اول ژاکلین کندی با اندوه و تروما مبارزه می کند تا ایمان خود را بازیابد، فرزندانش را دلداری دهد و میراث تاریخی همسرش را تعریف کند.
خلاصه داستان: یک شوهر و پدر فداکار به دو زن جوان گیرافتاده کمک می کند که در خانه او را می زنند، اما ژست مهربان او به یک اغوای خطرناک و یک بازی مرگبار گربه و موش تبدیل می شود.