خلاصه داستان: بازماندگان فاجعه شهر راکون در سراسر صحرای نوادا سفر می کنند و امیدوارند که به آلاسکا برسند. آلیس به کاروان و مبارزه آنها با شرکت شیطانی آمبرلا می پیوندد.
خلاصه داستان: اوگو کونتی، اشراف و تأثیرگذار ایتالیایی کاریزماتیک، به مکزیک می رسد و در آنجا جامعه عالی مکزیکی را اغوا می کند. هنگامی که او دوباره فریدا بکر، عشق گذشته خود را ملاقات می کند، در نهایت در مرکز مبارزه برای سیاست قرار می گیرد...
خلاصه داستان: زمانی که آرزوی سرکش فردی لوپین او را به یک گرگینه تبدیل میکند و یک ماه شیطانی را روی زمین میگذارد، فردی باید قبل از برخورد زمین و ماه نظم کیهانی را بازگرداند.
خلاصه داستان: گروهی از مرگبارترین موجودات استرالیا که از حبس شدن در خانه خزندهها که در آن انسانها مانند هیولا به آنها نگاه میکنند، خسته شدهاند، تصمیم میگیرند که از باغوحش خود به بیرون را فراری دهند.
خلاصه داستان: اگر بدترین روز زندگی تان بدتر از آن چیزی بود که به یاد می آورید چه می کردید؟ روزی که خودم را گم کردم، سفر خوچیل را تعریف می کند، زنی که جرأت می کند در گذشته اش شیرجه بزند تا خودش را پیدا کند و درهای دنیایی را که فکر می کرد فراموش شده باز کند.