خلاصه داستان: به دوران طلایی خود قبل از وقایع "سرقت پول" برلین و یک گروه تبهکار استادانه در پاریس گرد هم می آیند تا یکی از جاه طلبانه ترین سرقت های او را برنامه ریزی کنند.
خلاصه داستان: آلما پس از از دست دادن حافظه خود در یک تصادف عجیب و غریب که منجر به کشته شدن بیشتر همکلاسی هایش می شود، سعی می کند آنچه را که در آن روز اتفاق افتاده است باز کند و هویت خود را باز یابد.
خلاصه داستان: ریکاردو پدر و مادری است که همه بچه ها را با قطار به کمپ می برد. در یک ایستگاه، ریکاردو و مادربزرگ فیلیپه در فضای باز برای دود کردن سیگار میکشند و قطار با بچهها اما بدون بزرگترها حرکت میکند و سفری خندهدار را به راه میاندازد...
خلاصه داستان: سانتو یک فروشنده مواد مخدر است که چهره او هرگز فاش نشده است. دو پلیسی که به دنبال او می روند، میلان و کاردونا، که به شدت مخالف هستند، باید یاد بگیرند که برای حل این پرونده همکاری کنند و زندگی خود را ایمن نگه دارند.
خلاصه داستان: پس از نقل مکان از بارسلون به شهر کسل کننده مادرش، آمایا متوجه می شود که او ممکن است قدرت هایی را از مادربزرگش به ارث برده باشد، شایعه شده که یک جادوگر بوده است.