خلاصه داستان: مادر لیلا و بهرام می خواهد وام بگیرد تا برای فرزندانش خانه ای بخرد. اما پیرزن شرور پسرش گنجو را می فرستد تا پول را بدزدد. بچه ها تصمیم می گیرند عروسک هایشان را بفروشند تا پول خرید یک هو را جمع کنند...
خلاصه داستان: گوسفندها و گرگ ها زندگی آرام و آرامی دارند تا اینکه دو مهمان غیرمنتظره ظاهر می شوند. هیچ کس انتظار نداشت که آنها یک خطر مرگبار را به همراه داشته باشند، که تنها در صورت همکاری با یکدیگر می توان آن را شکست داد.
خلاصه داستان: آستریکس و اوبلیکس به جتافیکس کمک می کنند تا به دنبال درویید جوانی بگردد که شایسته جانشینی او باشد، در حالی که دشمن قدیمی او، دمونیکس، به دنبال دزدیدن دستور العمل معجون جادویی افسانه ای خود است.