خلاصه داستان: هادی برای تکمیل تحقیقات خود در زمینه فیلمسازی به کرواسی سفر می کند. دوستش عزیز که خبر سفر او را شنیده است به او یک عکس و یک نوار کاست VHS می دهد و از او می خواهد که از دختر فاطمه در آنجا مراقبت کند. هادی با کمک یک زن هانی...
خلاصه داستان: فرهاد بینایی خود را به دلیل جراحت در جنگ از دست داده است. به عنوان بخشی از بهبودی، او به بیمارستان موقت منتقل می شود و در آنجا با پرستار جوان شیدا روبرو می شود. شیدا از تحمل او در برابر دردهای خود متعجب است...