خلاصه داستان: اکبر و حمید در کارگاه عکاسی کار می کنند. پس از فوت صاحب، دخترش می خواهد مغازه را بفروشد. او به اکبر و حمید که حاضر به خرید آن هستند، مهلت شش ماهه می دهد تا پول را تهیه کنند. آنها تصمیم می گیرند که بروند ...
خلاصه داستان: مالک مسن یک مزرعه گوجهفرنگی و کارخانه سسسازی پس از مرگ همسرش، عاشق یکی از کارگران کارخانه میشود و رابطهاش با دختران و همسرش را به خطر میاندازد. در حالی که همه اعضای خانواده بزرگ متقاعد می شوند ...
خلاصه داستان: یک مرد ایرانی (اکبر عبدی) که در ترکیه گیر افتاده است، به شدت می خواهد ویزا برای رفتن به آمریکا بگیرد. او به امید ازدواج با یک مرد آمریکایی برای گرفتن تابعیت آمریکا شروع به پوشیدن لباس زنانه می کند، اما شروع به شک و تردید می کند و...