خلاصه داستان: پدر و پسر، هر دو پلیس، که همدیگر را تحقیر می کنند، باید متحد شوند و به یک پناهگاه درمانی پدر/پسر نفوذ کنند تا یک رهبر مهم باند دوچرخه سواری سقوط کند و پلیس برادری را که ربوده شده نجات دهد.
خلاصه داستان: جین ناامیدانه سعی می کند ایمان او را به خدا بیدار کند. در اتاقش که با معشوقش از بقیه دنیا جدا شده است، غرق در جریان بی رویه سوغاتی ها، رویاها و خیالات می شود.
خلاصه داستان: نوزادان انسان و جانور در استراتوسفر و توسط خود ابرها ایجاد می شوند. یک ابر در نوزادان \"خطرناک\" متخصص است و چالشی را برای لک لک وفادار خود ایجاد می کند که باید آنها را به دنیا بیاورد.