خلاصه داستان: یک برنامه ریز عروسی با بدهی ناخواسته به یک برنامه ریز تشییع جنازه موفق تبدیل می شود. با این حال ، او باید یک کشیش سنتی تائوئیست را از مشروعیت خود متقاعد کند تا به فعالیت در این زمینه ادامه دهد.
خلاصه داستان: لورنا بردی یک روز صبح از خواب بیدار می شود تا جسد را در خانه خود پیدا کند بدون اینکه تصور کند زن مرده کیست. او به خودش شک دارد ، زیرا مدتهاست که از دوره های شدید خواب رنج می برد.
خلاصه داستان: راه آهن برمه در سال 1943 و در سراسر اقیانوس آرام در طول جنگ جهانی دوم ، ظلم و ستم جنگ ، تنش زندگی و عدم امکان عشق را ترسیم می کند ، همانطور که از نگاه یک پزشک استرالیایی و اسیر جنگ دیده می شود.